سوره بقره

سوره بقره ( 13 )

وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ آمِنُوا كَمَا آمَنَ النَّاسُ قَالُوا أَنُؤْمِنُ كَمَا آمَنَ السُّفَهَاءُ ۗ أَلَا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهَاءُ وَلَٰكِن لَّا يَعْلَمُونَ



پخش قاری سوره شماره آیه
محمد صدیق منشاوی سوره بقره 13
عبدالباسط محمد عبدالصمد سوره بقره 13
محمود خلیل الحصری سوره بقره 13
پخش قاری شماره صفحه ردیف
مصطفی اسماعیل 3 1
محمد صدیق منشاوی 3 2
- - - - 3

معنای آیه

و چون به آنان گفته شود: «همان گونه که مردم ایمان آوردند، شما هم ایمان بیاورید»، می‌گویند: «آیا همان گونه که کم خردان ایمان آورده‌اند، ایمان بیاوریم؟» هشدار که آنان همان کم‌ خردانند؛ ولی نمی‌دانند


تفسیر

منافقان خود را عاقل و هوشيار و مؤمنان را سفيه و ساده لوح و خوش ‏باور مى ‏پندارند؛ از اين رو، چون به آنان گفته شود: شما نيز همچون توده ی مردم ايمان آوريد؛ منافقان به خاطر روحيّه امتياز طلبى و خود برتربينى، خود را روشنفکر و مؤمنين را بی خرد دانسته و می گويند: مذهبي بودن کار مردم بي شعور است، آيا ما روشنفکران همچون كم خردان باشيم؟ اي مؤمنين، بدانيد، اين ها خود كم خردند؛ ولي نمي فهمند.

چون خدا خواهد که پرده ی کس درد ميلش اندر طعنه ی پاکان برد

2 ـ استکبار: منافقان افراد پاك دل و حق طلب و حقيقت جو را كه با مشاهده آثار حقّانيت در دعوت پيامبر (ص) و محتواى تعليمات او، سر تعظيم فرود آورده‏ اند، به سفاهت متّهم مى‏ كنند و شيطنت و دورويى و نفاق خود را دليل بر هوش و عقل و درايت مى‏ شمرند. آيا اين سفاهت نيست، كه انسان خط زندگى خود را مشخّص نكند و در ميان هر گروهى به رنگ آن گروه در آيد و نيروى خود را به جای اين که در راه تکامل خويش و ديگران به کار گيرد، در طريق توطئه و تخريب به كار اندازد؟

آوردن «قيلَ» فعل مجهول برای افاده عموم است؛ يعنی نهی کننده منافقان از فساد هرکس باشد، خواه معصوم خواه مؤمن عادل و خواه مؤمن فاسق، نه فقط فساد را کنار نمی گذارند، بلکه مدّعی اند، تنها ما مصلحيم.

امام صادق (ع) فرمود: «اَلعَقلُ ماعُبِدَ بِهِ الرَّحمانُ وَاکتُسِبَ بِهِ الجِنانُ: عقل چيزی است که بدان خدا پرستش شود و بهشت کسب شود. سؤال شد: پس آنچه معاویه داشت چه بود؟ فرمود: تِلکَ النُّکراء تِلکَ الشَّیطَنَه: آن نیرنگ و شیطنت است.» (کافی، کتاب عقل و جهل، ح 3)

گفته اند: «وجود ناقص هر چيزي از عدم محضش بهتر است، جز دانش»؛ مثلاً از ثروت و سلامتي، اگر انسان مقداري هم داشته باشد، بهتر از اين است که هيچ نداشته باشد؛ ولي آدم بي سواد از آدم کم سواد بهتر است؛ چون بي سواد مي داند نمي داند؛‌ لذا از کساني که مي دانند مي پرسد و رستگار مي شود؛ ولي نيمه دانشمند چون مي پندارد همه چيز مي داند، در صدد اصلاح خود نيست. آيا اين سفاهت نيست، که انسان به دعوت انبيا که جز خير و سعادت دنيا و آخرت او را نمي خواهند، ايمان نياورد؛ بلکه حتّیٰ شعورش را براي فساد به کار گيرد؟

تفسیر گوهر - دکتر رحمت الله قاضیان



شبهات