سوره حمد

سوره حمد ( 6 )

اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ



پخش قاری سوره شماره آیه
محمد صدیق منشاوی سوره حمد 6
عبدالباسط محمد عبدالصمد سوره حمد 6
محمود خلیل الحصری سوره حمد 6
پخش قاری شماره صفحه ردیف
مصطفی اسماعیل 1 1
محمد صدیق منشاوی 1 2
- - - - 3

معنای آیه

تو ما را به راه راست هدایت فرما


تفسیر

پس از اين که بنده حمد و ثناي پروردگارش را گفت و او را به صفات جمالي چون رَبِّ العالَمين، رحمان، رحيم و مالِکِ يَومِ الدّين ستود و آن گاه خود را بنده محض او دانست، يک تقاضا از پروردگارش مي نمايد و آن اين که او را کمک کند و کمکش هم بدين نحو باشد، که او و هم کيشانش را به «صراط مستقيم:‌ راه راست» هدايت فرمايد و اين «راه راست» خواسته اي است جامع که خير دنيا وآخرت در آن است و انسان را تا سرمنزل سعادت هدايت مي کند. انسان، هم در انتخاب راه مستقيم و هم در تداوم آن بايد از خدا كمك بگيرد؛ مانند لامپى كه روشنى خود را هر لحظه از نيروگاه مى‏ گيرد.

در راه مستقيم بودن، تنها خواسته‏ اى است كه حتّىٰ پيامبر (ص) و ائمّه اطهار (ع) هم از خداوند ثابت ماندن در راه مستقيم را مى‏ خواهند. بنده ی سالک در اين آيه از پروردگارش هدايت تکوينی به صراط مستقيم می طلبد، تا در پرتو نور آن از صراط مستقيم منحرف نشود؛ و چون تا آخر عمر خطر انحراف از صراط مستقيم هست؛ لذا بنده همواره و در هر نماز از خدا طالب هدايت تکوينی از معبودش است.

از طرفی صراط مستقيم، كه همان آئين حق است درجاتی دارد، هر مقدار از آن ها را که انسان دارا باشد، بايد از خدا بخواهد تا او را به درجات بالاتر هدايت كند.

صراط به معنی راهی است، که رهروش را به مقصد هدايت می کند؛ از اين رو، مستقيم است و صراط غيرمستقيم وجود ندارد؛ از اين رو، در قرآن مجيد هرگز صراط به صورت جمع نيامده است؛ ولی «سبيل: راه» به صورت جمع «سُبُل» آمده است.

صراط مستقيم راهی است که به خدای سبحان ختم می شود و ازاين رو واحد است؛ ولی از آنجا که در فطرت هر انسانی اين راه مستقيم هست، هرکس می تواند آن را بپيمايد، تا به لقاءالله رسد.

و از اينجا پاسخ سؤال درود بر پيامبر اکرم (ص) و امامان(ع) نيز روشن می شود، كه اين درود و صلوات در حقيقت تقاضای مقام بالاتر برای آن بزرگواران است.

انسان سالک به سوی خدا و لقای او، نيازمند صراطی است که از انحراف مصون باشد و نيازمند هدايتی است که از اين صراط منحرف نشود. بنده سالک در اين آيه کريمه به تعليم خداوند سبحان، طلب هدايت به صراط مستقيم می کند. هدايت هم دو گونه است: تشريعی و تکوينی. هدايت تشريعی احکام دينی است که به وسيله قرآن نازل شده و به وسيله پيامبر و ائمّه ی معصومين (ع) تفسير و تبيين و تفصيل شده است؛ امّا هدايت تکوينی اين است که خداوند نيروهای علمی او را از بينش خاصّ و نيروهای عملی او را از کوشش مخصوص برخوردار کند، تا با اعتقاد به معارف الاهی و عمل به احکام اسلام به قرب خدا برسد.

محمّد جواد مغنيه گويد: شگفت آور است، که بسياری از مردم دعای به هدايت را دوست ندارند، مخصوصاً علما و بزرگان؛ با آن که پيامبر (ص) دعای به هدايت را شب و روز، در نماز و غير آن تکرار می کرد. (الکاشف)

در اين آيه بندگان از پروردگارشان طلب هدايت نموده اند. براي تحصيل هدايت هم دو راه هست: يکي تصفيه باطن و ديگر طلب معرفت با دليل و برهان. راه استدلال بي نهايت است؛ زيرا هر ذرّه اي گواهي روشن بر آفريدگار و پروردگار واحد است.

وَ في کُلِّ شَيءٍ لَهُ آيَة ٌ تَدُلُّ عَليٰ أنَّهُ واحِـــــدٌ

سؤال: اگر ما مسلمان ها در راه راستيم و دين درست هم تنها اسلام است: «اِنَّ الدّينَ عِندَاللهِ الاِسلامُ» (آل عمران 19)؛ پس چرا بايد در نمازهايمان مرتّب از خدا بخواهيم، که ما را به راه راست هدايت کند؟

پاسخ: اوّلاً، چون هدايت طريق كمال است و كمال مطلق هم خدا، كمال براي انسان بي نهايت است؛ بنابراين، حتّیٰ پيامبر اسلام (ص) و ائمّه معصومين (ع) هم بايد درخواست كمال بالاتر نمايند. چنان كه قرآن کريم فرموده: «وَالَّذينَ اهتَدَوا زادَهُم هُدًي وَ آتاهُم تَقواهُم: آنها كه هدايت پذير شدند، خدا بر هدايتشان افزود و [روح] تقواشان بخشيد.» (محمّد 17)

وانگهی «صراط مستقيم» كه همان آئين حق است درجاتى دارد، هر مقدار هم انسان از اين درجات را طى کرده باشد، باز درجات بالاترى هست كه مؤمن بايد از خدا بخواهد، تا او را به آن درجات هدايت كند؛ از اين رو، حتّىٰ پيامبران و امامان از خدا تقاضاى هدايت به صراط مستقيم می كنند، زيرا كمال مطلق تنها خداست و غير او همه در مسير تكاملند.

ثانياً، انسان که ساکن نيست، بلکه همواره در راه به سوي خداست؛ و در برابر او تا خدا هم هزاران راه است، که تنها يکي از آن ها راه مستقيم است؛ و عوامل فريبنده ی بسياري ممکن است او را از راه راست به بي راهه بکشانند. ازاين رو، شخص نمازگزار هر چند برنامه ی خدشه ناپذيري همچون قرآن كريم و اسلام در اختيار دارد و با مهم ترين وسيله ی ممکن يعني ايمان به خدا مجهّز است، در نمازهاي خود هم پيوسته هدايت به راه راست را از خدا تقاضا مي کند، تا او را در اين راه ثابت بدارد و منحرف نشود. مثل انساني که به کمک راهنمايي مقداري از راه را به سلامت طي کرده است؛ ولي از آنجا که هنوز مقداري ديگر از راه مانده است و هر لحظه بيم انحراف هست، پيوسته از راهنما بايد استمداد راه يابي نمايد؛ چنان كه در يك آيه مي فرمايد: «رَبَّنا لاتُزِغ قُلوبَنا بَعدَ اِذ هَدَيتَنا: پروردگارا، دل هاي ما را پس از آن كه هدايت مان كردي، ملغزان» (آل عمران 3/8)

اميرمؤمنان علی (ع) در تفسير «اِهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ ‏فرموده: يعنی‏ اَدِم لَنا تَوفيقُكَ الَّذی اَطَعناكَ بِهِ فی ماضی اَيّامِنا، حَتّیٰ نُطيعُكَ كَذالِكَ فی مُستَقبَلِ اَعمارَنا: خداوندا توفيقاتی را كه در گذشته بر ما ارزانى داشتى و به بركت آن تو را اطاعت كرديم، همچنان ادامه ده، تا در آينده عمرمان نيز تو را اطاعت كنيم. (تفسير صافی)

از طرفي ديگر، هر چند همه مسلمين در بسياري از اعتقادات و احكام از جمله نماز با هم وجه اشتراك دارند؛ ولي بعد از پيامبر (ص) بسياري از آن ها در بعضي از اعتقادات و دستورات اسلامي گمراه شدند. اصولاً صراط اسلام همچون ايمان درجات دارد؛ و مؤمن در نمازش از خداوند مي خواهد، كه او را به درجات بالاتر صراط هدايت فرمايد.

امام صادق (ع) فرمود: خدايا، ما را بر راهى كه به محبّت تو ‏رسد و به بهشت واصل گردد و مانع از پيروى هوس هاى كشنده و آراء انحرافى است، ثابت دار. (تفسير صافى)

به همين دليل، دين مورد قبول هم از نظر قرآن کریم هم يکی است: «اِنَّ الدّينَ عِندَ ٱللهِ الاِسلامُ: دين نزد خدا فقط اسلام است». (آل-عمران 19)

اميرمؤمنان (ع) فرموده: صراط مستقيم دوتاست: صراطي در دنيا و صراطي در آخرت. صراط دنيا از غلوّ کوتاه-تر است و از تقصير برتر و مستقيم است و به باطل ميل ندارد. و امّا صراط آخرت راه مؤمنين به بهشت است و مستقيم است و جز به بهشت آن ها را نه به جهنّم مي کشاند و نه به غير بهشت. (معاني¬الأخبار، ص 33)

امام سجّاد (ع) فرموده: ميان خدا و حجّتش حجابي نيست، ماييم درهاي خداوند، ماييم صراط مستقيم او، ماييم مخزن علم او، ماييم تفسير كننده ی وحي او، ماييم اركان توحيد و محلّ سرّ او. (تفسير برهان)

و اين که فرموده : صراط مستقيم ماييم يعني نمونه عيني و عملي اسلام و اسوه و الگو پيامبر (ص) و ائمّه (ع) هستند.

امام صادق (ع) فرموده: صراط، طريق معرفت خداي تعاليٰ است و آن دوتاست: صراطي در دنيا که امام واجب الإطاعه است و اقتدا به هدايتش سبب عبور از صراط بر پل جهنّم است و کسي که او را نشناسد، قدمش بر صراط مي لغزد و در جهنّم مي افتد. (نورالثّقلين)

پيامبر اکرم (ص) خطّي از جانب چپش و خطّي از جانب راستش كشيد و فرمود: اين راه هاي شيطان است، که به سوي خود می خواند. آن گاه برابر خود خطی كشيد و گفت: اين راه خداست (که به وسيله ی من ارائه می شود). (تفسير ابوالفتوح)

از آيات قرآن کريم هم برمي آيد، که صراط المستقيم راه خدا و پيامبر اسلام (ص) است. چنان که فرموده: «اِنَّ رَبّي عَليٰ صِراطٍ مُستَقيمٍ» (هود 56) و در اوّل سوره «يس» مي خوانيم: «يس، وَالقُرآنِ الحَكيمِ؛ اِنَّكَ لَمِنَ المُرسَلينَ، عَليٰ صِراطٍ مُستَقيمٍ».

در قرآن مجيد دو نوع هدايت مطرح شده است: تكوينى، نظیر هدايت حیوانات و نباتات برای ادامه ی حیات و نسلشان؛ و تشريعى كه همان فرستادن انبيا و كتب آسمانى براى هدايت بشر است.

امام صادق (ع) مي فرمايد: بعد از اين که امام سوره ی حمد را به پايان رساند، مستحبّ است مأموم بگويد: اَلحَمدُ لِلّهِ رَبِّ العالَمينَ. (مجمع البيان)

امام صادق (ع) فرموده: صراط از مو باريک تر و از شمشير برّنده تر است، بعضي مثل برق از آن مي گذرند، بعضي چون دويدن اسب، بعضي مثل پياده، بعضي با زانو و بعضي به هنگام عبور از صراط، آتش بعضي از اجزاء آن ها را مي سوزاند. (تفسير قمي)

راه مستقيم، راه ميانه و وسط است. چنان که علي (ع) فرمود: اَليَمينُ وَالشِّمالُ مَضِلَّةٌ، وَالطَّريقُ الوُسطيٰ هِي الجادَّةُ: راست و چپ گمراهي است و راه وسط جادّه است [که انسان را به سعادت می رساند]. (بحار 3/87 )

هرچند هدايت عبارتست از دلالت و نشان دادن هدف به وسيله نشان دادن راه و اين كار خداست؛ ولی خدای تعالیٰ سنّتش بر اين جريان يافته كه امور را از مجرای اسباب به جريان اندازد و در مسأله هدايت هم وسيله‏ ای فراهم مى‏كند، تا بنده ‏اش به هدف نهايی خود برسد. چنان که خدای تعالیٰ فرموده: «فَمَنْ يُرِدِ اللهُ أَنْ يَهْدِيَهُ، يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلإِسْلامِ، خداوند هر كه را خواهد هدايت كند، سينه او را برای اسلام پذيرا نموده و ظرفيت مي دهد. (انعام 125)

در آیات زیادی به جنبه‏ ى اعتدال، تأكيد و از افراط و تفريط نهى شده است، از جمله: «كُلُوا وَاشْرَبُوا وَ لاتُسْرِفُوا: بخوريد و بياشاميد، ولى اسراف نكنيد. (اعراف، 31) «لاتَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلى‏ عُنُقِكَ وَ لاتَبْسُطْها كُلَّ الْبَسْطِ» در انفاق، نه دست بر گردن قفل كن- دست‏ بسته باش- و نه چنان گشاده دستى كن كه خود محتاج شوى (اسراء، 29). «الَّذِينَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَ لَمْ يَقْتُرُوا وَ كانَ بَيْنَ ذالِكَ قَواماً: مومنان، به هنگام انفاق نه اهل اسرافند و نه اهل بخل، بلكه ميانه‏ رو هستند (فرقان، 67 ) «لاتَجْهَرْ بِصَلاتِكَ وَ لاتُخافِتْ بِها وَابْتَغِ بَيْنَ ذالِكَ سَبِيلًا: نماز را نه بلند بخوان و نه آهسته، بلكه با صداى معتدل بخوان. (اسراء، 110)

تفسیر گوهر - تالیف دکتر رحمت الله قاضیان



شبهات