سوره حمد

سوره حمد ( 4 )

مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ



پخش قاری سوره شماره آیه
محمد صدیق منشاوی سوره حمد 4
عبدالباسط محمد عبدالصمد سوره حمد 4
محمود خلیل الحصری سوره حمد 4
پخش قاری شماره صفحه ردیف
مصطفی اسماعیل 1 1
محمد صدیق منشاوی 1 2
- - - - 3

معنای آیه

مالک (و پادشاه) روز جزاست (روز کیفر نیک و بد خلق)


تفسیر

مالك و صاحب روز جزا، يا مالک روزی که هرکس در برابر دين و آيينش جزا می بيند؛ و بسا هر دو معنی درست اند. يعنی با آن که خدای سبحان مالک مطلق همه جهانيان است؛ ولی مالکيّت نامحدودش در قيامت ظهور می کند.

مالک و ملک و مليک از ريشه «م ل ک» سه اسم از اسمای حسنای حقّ تعالیٰ هستند «قُلِ اللّهُمَّ مالِکُ المُلک» (آل عمران 26)؛ تَعالَی اللهُ المَلِکُ الحَقُّ (مؤمنون 116) و «فی مَقعَدِ صِدقٍ عِندَ مَليکٍ مُقتَدِرٍ.» (قمر 55)

بعضي مالک خوانده اند و بعضي مَلِک. مالک رابطه اقتصادي و ملک حقّ تدبير و هريک هم دو نوع اند: اعتباري و حقيقي.

1 ـ اعتباري: مالک و مَلِک اعتباري؛ مانند اين که مي گوييم: فلاني مالک فلان خانه است و يا مَلِک (پادشاه) فلان کشور است، که نه فقط با مردن ارتباطشان با اموال و اشخاص تحت مالکيّت و سُلطه ی آن ها هم قطع مي شود، بلکه گاهي در زندگی دنيا هم، مالکيّت و پادشاهي از آن ها سلب شده و به ديگري منتقل مي شود.

2 ـ حقيقي: نمونه ضعيفي از مالک و ملک حقيقي، رابطه ما نسبت به اعضاء بدنمان مي باشد؛ زيرا در تمام عمرمان، ما هم مالک آن ها هستيم و هم مَلِک و مسلّط بر آن ها؛ و نه در طول حياتمان و نه بعد از آن هم به ديگري منتقل نمي شوند؛ بلکه تا در اين دنيا هستيم فقط در اختيار ما هستند و با از دنيا رفتن ما، آن ها هم از بين مي روند.

خدا هم مالک بدون قيد و شرط هر چيز است و هم هر چيزي در اصل وجود و آثارش متّکي به اوست و هم خدا هرگونه در هرکس و هر چيز که بخواهد تصرّف مي کند. و نيز از آنجا که وجود مملوک حقيقي متّکي به وجود مالک است؛ ازاين رو هيچ امري از مالک پنهان نيست و لذا همه ی موجودات نزد خدا حضور دارند.

ولي چون مفهوم مالک از مَلِک وسيع تر است، مثلاً اگر بگويند: «فلاني مالک قوم يا مالک چيزي است» مَلِک بودن و صاحب اختياربودن او را هم مي رساند؛ ولي مَلِک و پادشاه قومي مالک آن قوم و اموال آنان هم نيست. به علاوه، ما در روايات متواتر داريم، که معصومين (ع) از جمله امام صادق (ع) فرموده اند: «اِقرَاوا کَما يَقرَاُ النَّاس: قرآن را همان طور بخوانيد، که مردم مي خوانند» (كافي، كتاب فضل قرآن، باب نوادر، حديث 23)؛ و در اين قرآن هم که ما مأمور شده ايم بخوانيم، مالک است؛ پس به هنگام تلاوت قرآن و خواندن نماز بايد مالک بخوانيم نه مَلِک.

هرچند خداوند مالک و مَلِک حقيقي دنيا و آخرت هر دو است؛ ولي بشر در دنيا خود يا ديگران را مالک يا مَلِک اشياء مي داند؛ امّا در آخرت که چشم حقيقت بينش باز مي شود؛ و تمام پيوندهاي مالک ها و مَلِک هاي اعتباري با اموال و اشخاص تحت مالکيّت آن ها هم بريده مي شود؛ در مي يابد، مالک و مَلِک واقعي همه چيز خداست. لذا در روز قيامت وقتي از مردم سؤال شود: لِمَنِ المُلکَ اليَومَ: امروز حکومت از آنِ کيست؟ مي گويند: لِلّهِ الواحِدِ القَهّارِ: از آنِ خداي يکتاي قاهراست. (مؤمن 16)

اعتقاد به معاد و رستاخيز، كه همه چيز در آن به طور دقيق مورد محاسبه قرار مى‏ گيرد، اثر فوق العاده نيرومندی در كنترل انسان در برابر اعمال نادرست و ناشايست دارد و يكی از علل جلوگيری كردن نماز از فحشا ومنكرات نیز همين است كه نماز انسان را هم به ياد مبدئی می ‏اندازد كه از همه كار او با خبر است و هم به ياد دادگاه بزرگ عدل خدا.

در حديثی آمده: «كانَ عَلیُّ بنِ الحُسين اِذا قَرَءَ مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ يُكَرِّرُها حَتّیٰ يَكادُ اَن يَموت‏: هنگامی كه علی بن حسين (ع) به «مالِكِ يَومِ الدِّينِ» می رسيد، آن قدر آن را تكرار می كرد، كه نزديك بود روح از بدنش پرواز كند. (نورالثقلين)

تفسیر گوهر - تالیف دکتر رحمت الله قاضیان



شبهات

سئوال : چرا در سوره حمد، «مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ - مالك روز جزاست» گفته شده، مگر او اکنون نیز مالک همه چیز نیست؟


پاسخ : ابتدا دقت داشته باشیم «مالِک» صرفاً به معنای «صاحب» نیست، بلکه فراتر از آن، به سلطنت و فرمانروایی گفته می‌شود؛ ممکن است کسی مِلکی داشته باشد، اما بر آن فرمانروایی و تسلط نداشته باشد و دیگری مدیر و فرمانروای ملکی باشد که مال او نیست! اما خداوند سبحان، مالک و فرمانروای حقیقی همه چیز است.

«فَسُبْحَانَ الَّذِي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ» (یس، 83)

- پس منزه است خداوندی كه مالكيت و حاكميت همه چيز در دست او است، و (همگی) به سوی او باز می‏گرديد.

*- همانگونه که نباید از یک کتاب موضوعی، فقط به یک سطر بسنده نمود؛ در آیات موضوعی قرآن مجید نیز نمی‌تواند به یک آیه و گاه بخشی از یک آیه بسنده نمود!

مالکیت و فرمانروایی خداوند سبحان بر همه چیز، در آیات دیگر بیان شده است، مانند:

«قُلِ اللَّهُمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَنْ تَشَاءُ وَتَنْزِعُ الْمُلْكَ مِمَّنْ تَشَاءُ وَتُعِزُّ مَنْ تَشَاءُ وَتُذِلُّ مَنْ تَشَاءُ بِيَدِكَ الْخَيْرُ إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ» (آل عمران، 26)

- بگو: خداوندا، اى مالك حقيقى هر مملوك، و اى حاكم مطلق بر همۀ حكومت‌ها، به هر كه خواهى مالکیت (حكومت) مى‌بخشى، و از هر كه خواهى حكومت را بازمى گيرى، و هر كه را خواهى عزّت مى‌دهى، و هر كه را خواهى خوار مى‌گردانى، (حقيقت) خير در دست توست، حقّا كه تو بر هر چيزى توانايى.

«وَلِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ» (النّور، 42)

- ‌فرمانروایى آسمان‌ها و زمین از آنِ خداست و بازگشت [همه] به سوى اوست.

در همین سورۀ مبارکۀ حمد، پیش از «مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ» فرمود: «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ - ستايش مخصوص خداوندی است كه پروردگار جهانيان است»؛ «ربّ»، یعنی: «صاحب اختیار و تربیت کنندۀ امور»؛ لذا کسی می‌تواند ربوبیّت کند که مِلک و مُلک، برای او و از آنِ او باشد.

مالکیت اعتباری و حقیقی

انسان در این دنیا، از مالکیت‌های صوری، موقتی و اعتباری برخوردار می‌باشد؛ لذا می‌گوید: «دست مَن، پای مَن، بدن مَن، خانوادۀ مَن، خانۀ مَن، پول و ثروت مَن ...» و شاید گمان نماید که در حیات اخروی نیز مالکیت‌هایی خواهد داشت! در حالی که حتی در دنیا نیز مالِک حقیقی چیزی نیست و حتی بر همان دست و پای خودش هم مالکیت ندارد؛ بلکه هر چه هست، امانتی است که به او داده‌اند و از او پس می‌گیرند! لذا در این آیه، به مالکیت و فرمانروایی در قیامت توجه می‌دهد تا آدمی بداند که در قیامت و روز جزا، همین مالکیت‌های صوری، اعتباری و موقتی را نیز ندارد؛ و البته اگر اهل بهشت باشد، خداوند سبحان، دوباره به او سلطنت‌ها و مالکیت‌های گسترده‌ای می‌دهد که باز هم مالک حقیقی خودش است، اما این سلطنت و مالکیت را از اهل بهشت باز نمی‌ستاند.

«إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ ...» (التّوبة، 111)

- خداوند از مؤ منان جانها و اموالشان را خريداری می‏كند كه (در برابرش) بهشت برای آنان باشد ... .

«إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَنَهَرٍ * فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ» (القمر، 54 و 55)

(مکان:) پرهيزگاران در باغها و نهرهای بهشتی جای دارند * (مقام:) در جايگاه صدق نزد خداوند مالك (ملیک - سلطان) مقتدر.

مالکیت محض خداوند سبحان، در دنیا نیز معلوم و ثابت است؛ اما اینجا حجاب‌ها بسیار است و علم به حقایق نیز محدود است، اما در قیامت، حقیقت و جامعیت این مالکیت، بر همگان آشکار می‌گردد.

آیت الله جوادی آملی: «گرچه مالكيت مطلق خداى سبحان بر اشيا، اختصاصى به جهان آخرت ندارد، ولى چون اين حقيقت در آن روز به خوبى بر همگان رخ مى نمايد و همه به آن اعتراف مى كنند، يوم الدين به صورت ظرف مالكيت الهى در آيات قرآن كريم مطرح شده است.» (تفسیر تسنیم، ج1)

ایمان به توحید و معاد

●- این که انسان بداند فِعلِ بدون فاعل محال است - عالَمِ هستی ناگهان از عدم پدید نیامده، پس آفریدگاری دارد - او همه چیز را علیمانه، حکیمانه، هدفمند و بر اساس اندازه‌های لازم خلق نموده است «إِنَّا كُلَّ شَيْءٍ خَلَقْنَاهُ بِقَدَرٍ - ماييم كه هر چيزى را به اندازه آفريده‌ايم‌» (القمر، 49) - اصل و فرع همه چیز مالِ او و در اختیار اوست و هر چه بدهد، بر اساس علم، حکمت، قدرت و مشیّت و به اندازه‌های علمی می‌باشد «وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ - و هیچ چیزی نیست مگر آنکه خزانه‌هایش نزد ماست، و آن را جز به اندازه معلوم (علمی و معین) نازل نمی‌کنیم‌» (الحجر، 21) ... و خلاصه این که بداند، باور کند و ایمان بیاورد که خالق، مالک و ربّ العالمین اوست، گام نخست و مقدم بر دیگر شناخت‌ها می‌باشد؛ اما بسنده نمودن به همین مقدار، برای هدایت، رشد، کمال و نیز دقت و مراقبت در مواضع و عملکردها، کفایت نمی‌کند؛ بلکه باید بداند که خداوند علیم و حکیم، این عالَمِ با این عظمت و این انسانی که استعداد خلیفة الله شدن را به او عطا نموده است؛ بیهوده، پوچ و به بازی خلق ننموده است:

«وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاءَ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا لَاعِبِينَ» (الأنبیاء، 16)

- و ما آسمان و زمين و آنچه را در ميان آنهاست برای بازی نيافريديم.

«أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثًا وَأَنَّكُمْ إِلَيْنَا لَا تُرْجَعُونَ‌» (المؤمنون، 115)

- آيا پنداشته‌ايد كه شما را بيهوده آفريده‏‌ايم و اينكه شما به سوى ما با نمی‌گردید؟!

●- بنابراین، آن چه سبب هدفمندی، اتخاذ مواضع و حرکت کمالی طبق برنامۀ انسان می‌شود و موجبات توجه به رشد و کمال را ایجاد می‌کند و او را به نجات و رسیدن به مقامات والای انسانی می‌رساند، شناخت و باور بازگشت و معاد می‌باشد.

«إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ - ما از آن خدا هستيم و به سوى او باز مى‏‌گرديم‌» (البقره، 156) که متأسفانه بیشتر به صورت یک شعار برای اعلامیه مجلس ختم استفاده می‌شود، در واقع نگاه مؤمن به اول و آخر و جهان‌بینی اوست.

●- بنابراین، نه تنها انسان و به ویژه انسان خداشناس و موحد، باید معاد را نیز بشناسد و بداند که قیامتی برپا خواهد شد، بلکه باید بداند در روز قیامت، هیچ مالکیت و فرمانروایی دیگری جز او وجود ندارد و «مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ» فقط الله جلّ جلاله می‌باشد؛ اوست که مردگان را زنده می‌کند، همگان را باز می گرداند، داوری می‌کند. اوست که پاداش را اضافه می‌دهد و اوست که بدون هیچ ظلمی، کیفر را به اندازه می‌دهد.

«وَلِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَيَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ يَوْمَئِذٍ يَخْسَرُ الْمُبْطِلُونَ» (الجاثیه، 27)

- مالكيت و حاكميت آسمانها و زمين از آنِ خدا است و آن روز كه قيامت برپا می‏شود اهل باطل زيان می بينند.